موضوعات
پیوندها
جدیدترین
ظهور12

ظهور12

ظهور12


حکایت ما و نیمکت‌‌لویی شانزدهم: پیش به‌سوی جلسه!

پدرام سلطانی
این روزها مقامات ارشد کشور سرگرم حضور در جلسات تودیع‌ و ‌معارفه وزرا هستند. این جلسات که تمام شود با فاصله کوتاهی جلسات تودیع‌ و معارفه معاونین و مدیران کل وزرا آغاز می‌شود و سپس نوبت به رؤسای سازمان‌های استانی وزارت‌خانه‌ها می‌رسد و… منطق انجام این رفتارها چیست؟ مدتی پیش با خواندن داستان کوتاه «لویی شانزدهم و نیمکت» نام این رفتارها را نیمکت‌لویی شانزدهم گذاشتم. توصیه می‌کنم این داستان چند خطی را در اینترنت جستجو کنید و حتماً بخوانید. رفتارهای نیمکت‌لویی شانزدهم رفتارهایی هستند، که از دیرباز به ما به ارث رسیده‌اند و اگر نیک در آن‌ها بنگریم یا توجیه قانع‌کننده‌ای برایشان پیدا نمی‌کنیم یا عمر توجیه مربوطه را پایان‌یافته می‌یابیم. جلسات تودیع‌ و معارفه نیز، یکی از همین رفتارهای نیمکت‌لویی شانزدهمی در مدیریت ماست. صدها مدیر ارشد وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های مختلف، نیمی از روز را در سالنی جمع می‌شوند، برای تمجید و تقدیر از خدمات مدیر قدیم و تعریف و برشمردن ویژگی‌های مدیر جدید و هرچه فکر می‌کنی که فایده این گردهمایی چیست، کم‌تر به پاسخ قانع‌کننده‌ای می‌‌رسی. با یک حساب سرانگشتی می‌توان دریافت که در طول سال، به‌ویژه در هنگام تغییر دولت، چه‌قدر از این جلسات برگزار می‌شود و چند ساعت از وقت مدیران ارشد کشور، صرف حضور در آن‌ها می‌شود که سر سوزنی فایده به‌حال کشور ندارد. من این مشت را نمونه خرواری مى‌دانم از عادات و رفتار مدیریتی از جنس نیمکت‌لویی شانزدهم. به باور من بسیاری از این‌گونه رفتارها، بوی نفت می‌دهند. دیر زمانی کشور ما با تکیه صرف بر درآمدهای نفتی اداره می‌شد. به‌بیان دیگر اول نفت کشور را اداره می‌کرد بعد دولت. بار مدیریت کشور بر دوش نفت بود و مدیران کارشان این بود که قدرالسهم نفت را که به وزارت‌خانه یا سازمان ایشان می‌رسید، خرج کنند و این کار وقت زیادی از ایشان نمی‌گرفت. لذا باقی وقت ایشان به کارهای غیرضرور و تشریفاتی می‌گذشت. امروز از درآمدهای نفتی سابق خبری نیست اما رفتارهای نفت‌ پایه هنوز سرجای خودشان باقی هستند. نمونه بارز دیگری از این رفتارهای نفت پایه و نیمکت‌گونه وجود شوراها، مجامع، هیئت‌ها و به‌طور کلی وعده‌های متنوع در ساختار مديريتى کشور است. در قالب قوانین و مقررات و بخشنامه‌های رنگارنگ، برای هر موضوع و مسئله‌ای، کارگروهی با اسامی مختلف به‌وجود آمده است. در این کارگروه‌ها، نمایندگانی از دستگاه‌های مختلف دور هم جمع می‌شوند و درباره کارهای یکدیگر اظهارنظر می‌کنند و برای همدیگر تصمیم می‌گیرند. اگر باز هم نیک بنگرید درمی‌یابید که ریشه این رفتار مدیریتی، به زمان وفور درآمدهای نفتی برمی‌گردد که دستگاه‌ها دور هم جمع می‌شدند تا درخصوص نحوه تقسیم و تسهیم درآمد نفت تصمیم بگیرند. امروز اما علی‌رغم این‌که سفره خالی شده است، هنوز دستگاه‌ها بر سر نیمکت‌های‌لویی شانزدهم می‌نشینند و ساعت‌ها وقت صرف مسائلی می‌کنند که با یک کار کارشناسی در یک سازمان تکلیفش می‌تواند مشخص شود. به‌عنوان نماینده بخش‌خصوصی فرصت حضور در تعداد زیادی از این جلسات را داشته‌ام و شاهد بوده‌ام که چگونه وقت گران‌بهای مدیران ارشد کشور صرف شنيدن و گفتگو درباره موضوعاتی می‌شود که یا در حوزه تخصصشان نیست یا در حیطه مأموریت‌شان قرار ندارد. تله مدیریت جلسه‌ای، یکی از عوامل آشکار کاهش بهره‌وری در نظام اداری کشور است. پی‌درپی‌بودن این جلسات، حتی فرصت مطالعه گزارش‌های مربوطه را به مدیران شرکت‌کننده در آن‌ها نمی‌دهد. ایشان در جلسه، گزارش را به‌طور خلاصه می‌شنوند و با مهارتی که از حضور مستمر در این جلسات یافته‌اند، فی‌البداهه اظهارنظر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند. البته کیفیت این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها دیگر جای بحث ندارد. بدیهی است با این حجم از جلسات روزانه، مدیران ارشد کشور کم‌تر فرصت پرداختن به وظایف اصلی‌شان و به‌ویژه مطالعه‌کردن و اندیشیدن پیدا می‌کنند. طنز تلخ این حکایت آنست که سطوح پایین‌تر سازمان‌ها به تأسی از مدیران بالادست خود همین رفتار را پیشه کرده‌اند و هر روزه جلسات متعددی بین وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌ها در چند سطح برقرار است و باید اعتراف کنم که بخش‌خصوصی هم در این حلقه گرفتار آمده است. به باور من نظام مدیریت کشور در میان شیوه‌های منسوخ و عادت‌های قدیمی گرفتار است، تا خود را درست نکند کشور را نمی‌تواند درست کند.
ذات نایافته از هستی‌بخش، چون تواند که بود هستی‌بخش