موضوعات
پیوندها
جدیدترین
ظهور12

ظهور12

ظهور12


شهید مطهری: علی (ع) سرباز چشم و گوش‌بسته نمی‌خواهد

ما در تاريخ مى‏خوانيم كه على (ع) نه‌تنها حق انتقاد را از ديگران نمى‏گرفت، بلكه ترغيب مى‏كرد كه از من انتقاد كنيد، مى‏فرمود: لاتخالطونى بالمصانعة و لاتظنوا بى‏ استثقالًا فى حق قيل لى (قريب به اين مضمون – رجوع شود به نهج البلاغه خطبه 214) و همين روش سبب شد كه گروهى از خوارج طغيان كنند و حق چون و چرا براى خود در امر حكميت و قرآن به نيزه‌كردن قائل شوند، گو اين‌كه در اثر كج‌فهمى سوء استفاده كردند. ولى على (ع) ترجيح مى‌‏دهد كه سربازش چشم و گوش بسته و داراى انضباط كوركورانه نباشد و اين اصل پرورش اسلامى محفوظ بماند، ولو اين‌كه منجر به شكست سياسى خيالى او بشود، زيرا پيروزى مسلكى و هدفى او را در برداشت. ولى معاويه همه كوشش‌اش اين است كه مردم را بسازد، آن‌چنان كه براى او مفيد باشد؛ چشم و گوش بسته، شتر نر را از ماده تشخيص ندهد، روز چهارشنبه را به‌جاى جمعه بپذيرد و بعد محرمانه پيغام دهد كه به على بگوييد با سربازانى «انضباطى» به جنگ تو خواهم آمد كه چهارشنبه را به‌جاى جمعه مى‏پذيرند، شتر نر را به‌جاى شتر ماده مى‌‏گيرند. به يزيد توصيه مى‌‏كند مردم شام را نگهدارى‌كن، نگذار ملت‌هاى ديگر با اين‌ها خلط و آميزش يابند كه در اين صورت «تغيّرت اخلاقهم». اين تغيير اخلاق جز به خودآمدن مردم شام و بازشدن چشمشان نيست، جز آزادى و خروج از اطاعت كوركورانه نيست. چرا امام حسين (ع) در شب عاشورا، اصحابش را مرخص كرد و گفت: «انتم فى حل من بيعتى» و به آن‌ها گفت: دشمن هم به شما كارى ندارد، پس شما هم از ناحيه دوست و هم از ناحيه دشمن آزاديد؟ براى اين‌كه نمى‏خواست كوچك‌ترين اجبارى در كار باشد، ولو اجبار يك بيعت، ولو اجبار يك رودرواسى؛ مى‏خواست راه خود را در كمال بصيرت و آگاهى انتخاب كنند. از همه بالاتر اين‌كه چرا رسول خدا در كارهاى عمومى كه دستورى از وحى الهى نداشت، با اصحاب مشورت مى‏‌كرد، آراى آن‌ها را محترم مى‏شمرد، به آن‌ها شخصيت مى‏داد، آن‌ها را عملًا وادار مى‏كرد كه فكر كنند (هركس كه طرف مشورت قرار گيرد، احساس مسئوليت مى‏كند و طبعاً فكر خود را در اطراف كار به جولان درمى‏آورد) و حال آن‌كه براى هيچ‌كس به اندازه رسول خدا، زمينه ساختن ابزار بلا اراده از انسان ميسر نبود؟ براى اين‌كه تربيت اسلامى نه براساس ساختن موجودات بى‏انتخاب، بىفكر، آلى و ابزار صفت، وسيله هويّتى، نوكرماهيتى بود، بلكه براساس رشددادن شخصيت‌ها بود.

یادداشت‌های استاد مطهری: ج 2، ص 178 ـ 179