محمدرضا فرخی
تسهیل دسترسی به اهداف تعلیم و تربیت از طریق واگذاری بخشی از اختیارات تصمیمگیری به ارکان مدرسه تعریف گردید و در آن تأکید اساسی بر مشارکت مدیران، معلمان، دانشآموزان و اولیا در تصمیمگیری و شفافسازی اهداف و اختیارات قرار گرفت تا مدارس بهجای اینکه صرفاً مجری شیوهنامههای ابلاغی باشند خود در برنامهریزیهای مدرسه نقش اصلی را عهدهدار شوند. بدین منظور و برای تحقق انتظار اولیا و شعار مدرسهمحوری، شورای عالی آموزش و پرورش ارکان و شوراهایی را برای مدیریت مطلوب مدارس تعریف نمود تا کلیه برنامهها و اقدامات آن در این ارکان بررسی، مصوب و سپس اجرایی گردد. در بین این ارکان نیز دو رکن انجمن اولیا و مربیان و شورای دانشآموزی باتوجه به جایگاه آنها از اهمیت خاصی برخوردار شد که در این نوشتار باتوجه به تقویم کاری و شکلگیری اولیه فعالیت این ارکان که مستقیماً ذینفع در خروجی فعالیتهای آموزشی و پرورشی مدرسه و دارای نقش مستقیم و قانونی در مدیریت مدرسه محور میباشند، جهت آگاهیرسانی و اطلاع اولیا و دانشآموزان از اختیارات و وظایف قانونی آنان، مورد بررسی قرار میگیرد.
الف) انجمن اولیا و مربیان: انجمن اولیا و مربیان در کنار دو رکن مهم شورای مدرسه و شورای معلمان طبق ماده 14 مصوب شورای عالی آموزش و پرورش با ترکیب منتخبین اولیای دانشآموزان و نمایندگان معلمان و معاونین در کنار مدیر مدرسه، وظایف مهمی را در «مشارکت فکری، فرهنگی، عاطفی و آموزشی و تقویت هماهنگی و همسویی تربیتی و آموزشی خانه و مدرسه و نیز مشارکت و کمک به ارتقای کیفیت فعالیتهای مدرسه و نظارت بر نحوه هزینه وجوه حاصل از کمکهای مردمی، خدمات فوق برنامه، سرانه دانشآموزان از طریق شورای مالی را به عهده دارد» و همچنین طبق این ماده وظایفی چون «برنامهریزی و تشکیل جلسات عمومی اولیا، جلسات آموزش خانواده، همکاری با شورای معلمان و مدیر در برگزاری کلاسهای فوق برنامه و اردوهای دانشآموزی و بازدیدهای علمی- آموزشی» برای آن در نظر گرفته شده است که در صورت پرداختن صحیح و منطقی به این وظایف قانونی ضمن تعدیل و حذف اقدامات سلیقهای و آزمون و خطای مدیریتی در مدارس، تحرک و پویایی قابل توجهی در برنامهها و فعالیتهای مدرسه را سبب و توانمندی دانشآموزان را دو چندان خواهد نمود. در یک آسیبشناسی و نگاه اجمالی به وظایف انجمن اولیا و مربیان در مدارس دولتی و بهویژه عادی دولتی در سالهای اخیر نشان میدهد که جمعیت قابل توجهی از اولیا این مدارس یا در جلسات مجامع عمومی شرکت نمیکنند و یا اگر شرکت میکنند انگیزه و آمادگی کمتری در همراهی و مشارکت با مدیران و بهویژه مدیران سیاسی و کمتجربه از خود نشان میدهند به نحوی که پس از استماع گزارش اولین جلسه مدرسه و برگزاری انتخابات، اصطلاحاً تا سال بعد پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند. در بررسی این موضوع البته دلایل مختلفی از نحوه انتصابات سیاسی تا نحوه تعامل مدیران با اولیا و دانشآموزان و نیز نگاه و مطالبه صرفاً مشارکت مالی مدارس به خانوادهها وجود دارد که به دلایلی از توضیح بیشتر آن خودداری میشود.
اما واقعیت آن است که در طول سالهای اخیر و بهویژه در بحران منابع مالی مدارس، مشارکت و کمکهای مردمی به جای هدایت به سمت فعالیتهای آموزشی و پرورشی مورد نیاز دانشآموزان در هزینههای جاری و امکانات رفاهی و تجهیز اتاق مدیران صف و ستاد هزینه شده است و هرگاه مدیران از اولیا یا منتخبین آنان برای حضور در مدرسه دعوت به عمل آوردهاند بهجای تدبیر ((مشارکت فکری، فرهنگی، عاطفی و آموزشی و تقویت هماهنگی و همسویی تربیتی و آموزشی خانه و مدرسه و نیز مشارکت و کمک به ارتقای کیفیت فعالیتهای مدرسه و نظارت بر نحوه هزینه وجوه حاصل از کمکهای مردمی، خدمات فوق برنامه، سرانه دانشآموزان» از آنان مساعدت فکری و مشورت نخواستهاند بلکه در همان گام اول ورود این عزیزان، دردها و سفره درد دلها را باز کرده و دست نیاز مجدد و مکرر بدون قائلشدن حداقل حق مشارکت هدفمند و مورد نظر قانون، را مطرح کردهاند که نتیجه آن پشیمانی پنهانی و مشغولیات ذهنی اولیا و دوری و قهر از مدرسه و عدم توجه به درخواستها و دعوتنامههای بعدی مدیران بوده است. هر چند این اقدام برای برخی مدیریتهای خودکامه و ناتوان از کار جمعی و مشورتی موهبتی در ادامه روند ریاستی و روزمرهگی بوده است اما دود مضاعف آن نیز به چشم فرزندان خود آنان رفته و این الگوی مدیریتی که بعضاً از حمایتهای سیاسی و گروهی نیز برخوردار بوده است را تقویت نموده و مشکلات مضاعفی را برای مدیران متعهد، مجرب و مدیریتهای آموزشی سبب شده است که آنان را در تنگنا و محدودیت قرار داده و برنامههایشان را با تأخیر مواجه نموده است.
البته نباید فراموش کرد که یکی از عوامل اصلی شکلگیری و تداوم تقاضاهای صرفاً مالی و تجهیزاتی مدیران از خانوادهها و یا قطع ارتباط اولیا با مدارس، بعضاً انجمنهای اولیا و مربیان و منتخبینی میباشند که بهدلیل عدم اطلاع از وظایف قانونی خود در فرآیند تعلیم و تربیت و مشارکت با مدرسه، با صدور مجوزهای غیرقانونی و صورتجلسات غیرکارشناسی که در آن شرایط و وضعیت فرهنگی و معیشتی خانوادهها لحاظ نمیشود و همچنین ایجاد تکلیف و تعهدات مالی غیرشفافی که مشخص نیست دریافتهای آن در کجا و برای چه هدف و برنامهای باید هزینه گردد، موجبات ناامیدی و کماهمیتی از طرف اولیا را فراهم میآورند که صد البته در این شرایط، فرصتهای بسیاری از تحصیل آیندهسازان شهرستان از دست میرود یا بهدرستی مدیریت نمیشود.
همچنین در سالهای اخیر ورود اغراض شخصی، گروهی و سیاسی و نیز نقشآفرینی مهرههای سیاسی بدهکار برخی جریانها در نهاد آموزش و پرورش و به تبع در مدارس از اعتماد خانوادهها کاسته و نحوه همکاریها و صداقت مورد نیاز در مشارکت در برنامهها و فعالیتها را تحتالشعاع قرار داده است که انجمنهای اولیا و مربیان بایستی با نگاه صرفاً آموزشی و تربیتی، در تدبیر نیازهای منطقی و با طرح تقاضا و تکلیف همراه با مشارکت، نسبت به پرکردن این خلأ تلاش نمایند و از هیجانات تبلیغ و بزرگنمایی برخی گزارشات عملکردی غیرمؤثر و ناکارآمد که موجب عقبماندگی و لطمه به آیندهسازان میهن اسلامی شده و مانع توانمندسازی فرزندان آنان است به دور باشند.