موضوعات
پیوندها
جدیدترین
ظهور12

ظهور12

ظهور12


سی سال استغفار به خاطر یک الحمدا…

شیخ سری سقطی، می‌گفت: من سی سال است که‏ استغفار می‏‌کنم به خاطر یک الحمدا…  که گفته‌‌ام، گفتند چطور؟ گفت: در بغداد دکان‌دار بودم یک وقت خبر رسید، که فلان بازار بغداد را حریقی پیدا شد و سوخت. دکان من هم در آن بازار بود. به سرعت رفتم ببینم دکان من سوخته یا نه؟ یک کسی به من گفت: آتش به دکان تو سرایت نکرده گفتم: الحمدا…! بعد با خودم فکر کردم که آیا تنها تو در دنیا بودی؟ بالاخره آتش چهار تا دکان را سوخته دکان تو را نسوخته یعنی‏ دکان دیگری را سوخته الحمدا…؟! معنایش این است که الحمدا… آتش‏ دکان مرا نسوخت، دکان او را سوخت. پس من راضی شدم به این‌که دکان او سوخته بشود و دکان من سوخته نشود.بعد به خودم گفتم: تو غصه مسلمین در دلت نیست؟ اشاره است به حدیث پیغمبر (ص) که فرمودند:« هر کس که صبح کند و همتش خدمت به مسلمانان نباشد، او مسلمان نیست.» و من سی سال است که‏ دارم استغفار آن الحمدا… را می‏‌گویم.