موضوعات
پیوندها
جدیدترین
ظهور12

ظهور12

ظهور12


گفتاری در خانه‌نشینی دانش‌آموزان

در یادداشتی با عنوان «کرونا در کمین دانش‌آموزان» ضمن هشدار نسبت به نحوه عمل متولیان امر در خانه و مدرسه، به پاره‌ای از مسائل که تحقق آن قریب‌الوقوع می‌نمود و متأسفانه اتفاق افتاد و آن شد که نباید می‌شد، پرداختیم.
در این مجال بر آنیم تا از زاویه‌ای دیگر علت خانه‌نشینی این روزهای دانش‌آموزان و نقش خانه، مدرسه و جامعه را مورد بررسی قرار دهیم.
در یک ماهه آغاز فعالیت آموزشی مدارس باید این واقعیت را مورد توجه قرار دهیم که نهاد خانواده در مصونیت دانش‌آموزان، فقط به امید و انتظار محیطی پاک در مدرسه نشست و این اطمینان خاطر و احساس امنیت سبب شد تا کم‌تر به نیازها، ضرورت‌ها و هشدارهای بهداشتی و پیشگیری در مورد فرزندان توجه کند و این‌گونه پنداشت که اقدامات مدرسه، سلامت دانش‌آموزان را کفایت خواهد کرد. در حالی‌که، غافل از این بود که مدرسه حتی در مواردی قادر به تأمین ماسک فراموش شده دانش‌آموزش نیست و خود بعضاً به‌دلیل یک غفلت و کم‌کاری حداقل سه ماهه (تابستان) با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. انجمن اولیا و مربیان مدارس نیز به‌عنوان نمایندگان اولیا در مدارس، حرکت و اقدام قابل توجهی برای تأمین هر چه بیشتر نیازهای سلامت و بهداشت دانش‌آموزان از خود نشان نداد و به انتظار تشکیل انجمن بعدی و نمایندگان جدید نشست. در حالی‌که با توجه به ظرفیتی که این جایگاه در مدرسه و خارج مدرسه دارد، می‌توانست با نقش‌آفرینی و کمک به مدیران، فضای بسیار مطلوبی را برای دانش‌آموزان فراهم آورد و پاره‌ای از مشکلات مدارس و مدیران کم‌کار را جبران و تدبیر کند.
جامعه خیرین نیز که هیچ‌گاه در کمک به این قشر، کم نگذاشته و بازوی قدرتمندی برای آموزش و پرورش و دانش‌آموزان است. به‌درستی در جریان وضعیت بهداشتی و نیازهای سلامت دانش‌آموزان قرار نگرفت و پراکندگی در جذب و ارائه کمک‌ها که بدون طرح و برنامه و نقشه مدوّنی بود و فقط تعدادی از مدیران را خوشحال می‌کرد، راه به جایی نبرد.
جامعه نیز نقش خود را به‌درستی ایفا نکرد و در فعالیت‌های آن احساس مسئولیتی را نمی‌شد مشاهده کرد. محیط‌های عمومی، تفریحی و ارتباطات اجتماعی هیچ ضابطه‌ای را برای دانش‌آموزان تعریف نکرد و توجهی هم به استعداد و امکان ناقل‌بودن و در معرض خطربودن دانش‌آموزان نکرد. جامعه از فرزندان خود فراموش داشت و حضور پر رنگ‌تر آن‌ها در اجتماع را به مثابه فرصتی می‌پنداشت که شرایط جدید در اختیارش قرار داده است و فصلی نو در کار و جُنب و جوش آغاز شده است و دانش‌آموزان هم می‌توانند در فعالیت اجتماعی و حتی کسب و کار شرکت کنند.
از طرفی جامعه فرهنگی و دانش‌آموزی نیز به‌دلیل محدودیت‌های زمانی در آموزش و کاهش ارتباط عاطفی و متقابل بین معلم و دانش‌آموز، قدرت تأثیرگذاری و تأثیر پذیری‌اش دچار کاهش و تغییر شد و تمام توجه این دو به سرفصل‌های درسی و حفظ فاصله و رعایت برخی نکات پیش پا افتاده معطوف گشت و البته اختیار و امکانی نیز از سوی آموزش و پرورش و مدیران در اختیار شورای معلمان و شورای دانش‌آموزی قرار نگرفت و هیچ‌گاه طرف شور و مشورت در تصمیمات قرار نگرفتند و حتی این دو رکن مدرسه از تأمین یک ماسک برای دانش‌آموزان نیازمند ناتوان بودند.
مدارس نیز که یک دوره تعطیلی چند ماهه را پشت سر گذاشته بودند، (در مواردی بسیار) جز الزامات دستوری که از متولیان بهداشتی و خبرهای تلویزیونی داشتند و برنامه‌ای که به روال همه ساله برای آموزش درسی چیده بودند، گویا فرصتی برای تدبیر وظایف پرورشی و سلامت جسمی و روحی و روانی دانش‌آموزان در شرایط بحرانی کرونا و نحوه مقابله و مبارزه با این بیماری در مدرسه نیندیشیده بودند. چنان که اوقات فراغت، نیازمندی‌های ضروری و اولیه بخشی از دانش‌آموزان، نحوه ایاب و ذهاب، آموزش‌های لازم در شرایط خاص و… در برنامه مدیران جایگاهی نداشت و تمام اهتمام به حضور فیزیکی در کلاس و فضای مجازی رقم می‌خورد. حال آن که مدیران مدارس به کمک آموزش و پرورش و مشارکت ارکان مدارس می‌توانستند در فرصت طلایی تابستان، شرایطی را فراهم آورند که برای یک دانش‌آموز و به توصیه مسئولی، به‌دلیل نداشتن ماسک جواز اخراج از مدرسه صادر نشود و یا معلم مجبور نباشد با قاشق استیل از قندان قند بردارد تا به این شکل با کرونا مبارزه کند!
البته در خانه‌نشینی این روزهای دانش‌آموزان که اصلاً امر موجه و قابل قبولی نیست، دلایل دیگری را نیز می‌توان برشمرد که مربوط به ساختار اداری مدارس است.
1- دستگاه‌های دولتی و عمومی از بدو اعلام خطر ویروس کوید 19 مشمول برخورداری از تمهیدات پیشگیری و حفاظتی گسترده‌ای در ریخت و پاش اعتباری، تهیه ملزومات بهداشتی و اداری، حفاظت فیزیکی و پرسنلی، رعایت فاصله با ارباب رجوع، کاهش ساعت کاری و… شدند، اما در آموزش و پرورش جز برای چند روز ابتدایی بازگشایی مدارس که مقدار محدودی مواد ضدعفونی که عمدتاً از جانب خیرین و کمک‌های مردمی در شهرستان تدارک شد، اقدام و تمهید جدی دیگری برای مدارس صورت نگرفت و این دستگاه عملاً توان و تدبیری نداشت و جالب‌تر این‌که آموزش و پرورش برای یک معلم با سی یا چهل ساعت کاری در هفته و ارتباط رو در روی روزانه با چند ده دانش‌آموز و با کم‌ترین امکان حفاظتی، ارزش و تدارک یک کارمند ساده را نتوانست قائل شود.
2 -دانش‌آموزان نیز از این قاعده مستثنی نبودند و آن‌چه آموزش و پرورش برای آن‌ها تدارک دید یک برنامه آموزشی متغیّر و کلاس‌هایی با چیزی کم‌تر از حداکثر ظرفیت بود که پروتکل‌های بهداشتی را زیرسؤال و بازرسان بهداشتی را دور و البته اولیاء دانش‌آموزان را از آن خبری نبود.
3- نمونه دیگری از کم‌کاری در آموزش و پرورش ادامه کرسی‌نشینی ده‌ها معلم در پست‌های اداری و به روال سنوات گذشته و خارج از شرایط ویژه کرونایی سال تحصیلی بود و پُر واضح است که کلاس‌های پر تراکم دوره ابتدایی و حضور بیش از ساعات موظف تدریس معلمان در دو دوره متوسطه در مدارس، خطراتی را می‌توانست متوجه جامعه دانش‌آموزی و فرهنگی شهرستان نماید که البته در این روزها شاهد آن هستیم.
4 -سخن آخر این‌که دیوار بلند توجیه در آموزش و پرورش از یک سو و غفلت شورای آموزش و پرورش و انجمن اولیا و مربیان شهرستان از وظایف مصرّح قانونی در حمایت از دانش‌آموزان و معلمان از دیگر سو، چنان که حادثه سقوط دانش‌آموز نوغابی از کوه توجیه شد و سال‌هاست چرایی کلاس‌های مختلط و چند پایه دبیرستانی توجیه می‌شود، هیچ‌گاه نگذاشته است نگاهی عادلانه، مسئولانه و تحوّل‌خواه برای دانش‌آموزان و معلمان این خطه رقم بخورد و چه بسا خانه‌نشینی دانش‌آموزان بهترین گزینه روی میز و نیز عدم‌فعالیت دانشگاه فرهنگیان، مهم‌ترین تصمیم مدیریتی در این شرایط سخت کرونایی بوده است.