اربعین شعاربزرگ الهی
این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام میدهند، واقعاً دارند حسنهای را انجام میدهند. این یک شعار بزرگ است، لاتُحِلّواشَعائِرَا…، این بلاشک جزو شعائرا… است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از اینجور حرکتها عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً». این حرکت در آن ایمان و اعتقاد قلبی و باورهای راستین، تحریککننده و عملکننده است؛ هم عشق و محبت. تفکر اهلبیت و تفکر شیعی همینجور است؛ ترکیبی است از عقل و عاطفه، ترکیبی است از ایمان و عشق؛ ترکیب این دو. این آنچیزی است که در سایر فِرَق اسلامی، خلاء آن محسوس است؛ سعی هم میکنند گاهی به یک نحوی این خلاء را پُر کنند، [امّا] نمیشود؛ چه کسی مثل خاندان پیغمبر – این عناصر برجسته، ممتاز، نورانی، ملکوتی- وجود دارد در بین معتقَداتِ شُعبِ دیگرِ اسلامی، که اینجور مردم به آنها عشق بورزند، با آنها تعامل کنند، با آنها حرف بزنند، به آنها سلام کنند و از آنها انشاءا… جواب بشنوند؛ چهکسی دیگر وجود دارد؟ این است که این یک فرصتی است در اختیار پیروان اهلبیت.
ایران از سلمان فارسی است نه سلمان فارسی از ایران
سلمان فارسی متعلق به همه ایران است؛ همه مردم ایران، همه فارسیزبانان، همه کسانی که ستایش پیامبر اکرم از مردم فارس، متوجه آنهاست، مفتخر به جناب سلمانند. سلمان متعلق به کشور ماست، متعلق به ملت ماست… نباید گفت سلمان فارسی از فارس یا از ایران است، باید گفت: فارس و ایران از سلمان فارسی است. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پیگیری برای رسیدن به سرچشمه زلال حقیقت، آنچنان یک انسانی را بالا میبرد که پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهلالبیت». او را جزو اهلبیت به حساب بیاورد و شخصیتهایی مثل جناب ابوذر و عمار و مقداد و دیگر صحابیها در مقام تقویم و مقایسه در رتبههای بعد از سلمان قرار بگیرند؛ این برای ما درس است، این برای جوان ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجوکردن، یافتن و بر آن پای فشردن. این آن چیزی است که سلمان را سلمان میکند.