خندههای معصوم و غریبانه امیرحسین قصه ما، کودکی که از 6 ماهگی دیالیز میشود برای پدر و مادر دردناک است. پدری که برای درمان فرزندش روز و شب در جادهها رانندگی میکند تا آنچه که عایدش میشود در راه درمان فرزند دو سالهاش خرج کند. مادری که علیرغم سختیهایی که کشیده است اما شکر گذار خداوند است و از خدا شفای فرزندش را میخواهد و میگوید هرگز به مرگ کسی راضی نیستم که کلیههایش جان فرزند مرا نجات دهد. امیرحسین 28 روزه بود که مادر متوجه تن تبدارش میشود و به پزشک مراجعه میکند و در همان روزها است که میشنود، امیرحسین باید دیالیز شود. به گفته مادر امیرحسین، کودک در سه ماهگی عمل مثانه میشود و بهدلیل پارگی مثانه بایستی راه مثانه بسته شود و از آن زمان امیرحسین از طریق لولهای که در شکم گذاشته میشود تغذیه میشود.6 ماه از زندگی امیرحسین بیشتر نمیگذرد که طعم دیالیز را میچشد تا بتواند زنده بماند. دیالیز صفاقی انجام میشود و اکنون امیرحسین 25 ماهه هر روز 7 بار طعم دیالیز را در خانه میچشد. ساعت 18 است و نوبت دیالیز کودک، او را به اتاق مخصوص میبرند و گریههای کودک آغاز میشود. و مادر، مادرانه و دلسوزانه میگوید نوبت دیالیزت است مادرجان، گریهنکن هنوز وقت آمپولهایت نشده است و نمیخواهم تو را آمپول بزنم و صحبتهای مادر برای کودک دوسالهای که حتی تنها کلمهای که یاد گرفته است عمه است و مادر را عمه صدا میزند آرامش را به او بر میگرداند و خود بر روی تختش دراز میکشد. دیالیز برای امیرحسین عادی شده است، 7 بار در روز و علاوه بر آن آمپول رشدی که قیمت آن سرسامآور است و داروهایی که مادر برای رشد کودک با هزاران زحمت آماده میکند تا وزن فرزندش به 12کیلو برسد و نقطه امیدی برای پیوند کلیه باشد. مادر با اینکه هزینه درمان فرزندش را ندارد و امیدش به انجمن کلیوی شهرستان است میگوید: انجمن بیماران کلیوی هم دست امیدشان بهسوی مردم دراز است و تا مردم کمک نکنند هزینه درمان امیرحسین و من و سایر امیرحسینها و دیگر کسانی که در قاینات و در سراسر کشور در انتظار پیوند کلیه هستند فراهم نخواهد شد. مادر عاجزانه درخواست دارد تا خیرین دست خیرشان را بهسوی انجمن بیماران کلیوی دراز کنند تا هزینه درمان فرزند او و سایر فرزندان خانوادههای نیازمند فراهم شود. این مادر دلسوز و مهربان میگوید تمام شب و روزم را برای فرزندم گذاشتهام و آنچه درآمد ما بوده است در این دو سال خرج امیرحسین شده است. مادر امیرحسین ادامه میدهد 3 فرزند دارم و امیرحسین من تنها بیمار کلیوی در بین اقوام ماست و اکنون مستاجر هستم و پساندازی هم که برای خرید خانه داشتهایم در این 2 سال خرج امیرحسین کردهام. او ادامه میدهد ماهیانه بهطور میانگین با پول داروهای بیماری امیرحسین و پول داروهای رشد و شیرخشک مخصوصی که مصرف میکنم 1 میلیون و500 هزار تومن خرج دارو و درمان امیرحسین میشود، اما برخی از داروهای امیرحسین آزاد حساب میشود و هزینههایش بالاست. و برای تهیه آن با مشکلات فراوانی روبهرو میشویم. مادر امیرحسین ادامه میدهد هرچند دفترچه بیماریهای خاص داریم اما هر ماه مبلغی بهعنوان بیمه پرداخت میکنیم و همه داروهای امیرحسین هم تحت پوشش نیست و تمام هزینهها به ما پرداخت نمیشود و هزینه داروهای فرزندم بسیار بالاست. این بانوی صبور میگوید: از ماه رمضان امسال از مشهد به قاین آمدیم و در اینجا از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که در شهرستان قاین هم انجمن بیماران کلیوی وجود دارد و به این مرکز مراجعه کردم و از همان روز تحت پوشش این انجمن هستم ولی بهدلیل تعدد بیماران کلیوی و بالابودن هزینههای درمان، این انجمن هم بدون کمک خیرین نمیتواند کمک زیادی به من و امثال من داشته باشد. هرچند ماهانه مبلغی به ما پرداخت میکنند اما این مبالغ کفاف داروهای گران قیمت بیماران دیالیز را نمیکند. خواهر امیر حسین هم از بیماری برادرش ناراحت است و میگوید: من خیلی برای امیرحسین دعا میکنم ولی نمیدانم چرا خداوند برادر من را خوب نمیکند. برادر امیرحسین میگوید: چه میشود یک روز از مدرسه به خانه بیایم و نبینم که امیرحسین در زیر سرم و دارو است. او میگوید: من میدانم که امیرحسین خیلی درد میکشد و من طاقت گریههای برادرم را در زیر این دستگاهها ندارم و از خدا میخواهم که امیرحسین ما خوب شود. خواهر و برادر مثل پروانه به دور برادرشان میچرخند و دوست دارند که امیرحسین هم مانند آنها حرف بزند و با او بازی کنند اما وضعیت جسمانی امیرحسین اجازه بازی با خواهر و برادرش را نمیدهد. مادر میگوید یکی از شرایط اهدای عضو به امیرحسین راه رفتن اوست که برای کار درمانی حدود2 میلیون تومان خرج کردهام که امیرحسین راه برود تا روز به روز به شرایط پیوند کلیه نزدیکتر شود. اشک در چشمان مادر حلقه میزند و ادامه میدهد، دل خوش کردهام که او را به شرایط پیوند برسانم ولی ماندهام هزینه میلیونی درمانش را که 20 میلیون تومان است را چگونه فراهم کنم. مادر در بخش پایانی سخنانش میگوید: امیرحسین را خدا دوباره به ما داد. او ا در ماه رمضان امسال امیرحسین بر روی دستان پدرش تشنج میکند و وقتی میخواهم به اروژانس زنگ بزنم پدرش میگوید نیازی نیست امیرحسینی برایم نماند اما خداوند فرزندم را دوباره به من برگرداند و همین که حضورش را در کنارم احساس میکنم خوشحالم. خدا را شاکرم که حداقل فرزندم زنده است و میتوانم با او سخن بگویم. این مادر از کسی گلایه ندارد و میگوید فقط از مردم میخواهم که برای شفای فرزندم و دیگر فرزندانی که بیماریشان همانند این جگرگوشه من است دعا کنند. خیرین عزیزی که تمایل دارند در خدمترسانی به این کودک عزیز و سایر بیماران کلیوی در شهرستان قاینات سهیم باشند میتوانند کمکهای نقدی خود را به شماره حساب 0106467269009 نزد بانک ملی بهنام انجمن بیماران کلیوی و یا به شماره کارت 6037991199512587 واریز نمایند.