مهران صولتی
مهمترین اولویت شوراهای دوره پنجم، باید اهتمام در تشکیل مرکز پژوهشهای راهبردی شورا و شهرداری باشد. مرکزی که میتواند با تشکیل کمیتههای تخصصی و جلب نظرات کارشناسان شهری و دانشگاهی، طرحهای مناسبی را جهت ارائه به صحن شورا فراهم سازند. متأسفانه بهدلیل فقدان چنین مرکزی، امورات شورای شهر، بیشتر درگیر روزمرهگیها شده و از ایجاد تحولی معنیدار در عرصه توسعه و مدیریت شهری بازمانده است.
اولویت دوم: باید جدی گرفتن مقوله «جامعهشناسی شهری» از سوی اعضای شورا باشد. متأسفانه تاکنون دغدغه متخصصان شهری، نگرش «سازهمحور» به شهر، بدون توجه به الزامات شهرنشینی بوده است. امری که شهر را به محیطی سرشار از معضلاتی همچون ترافیک، حاشیهنشینی، معماری، فاقد تاریخ و فضایی انباشته از استرس و توأم، با عدم رضایت تبدیل کرده است. در حالیکه «نگرش جامعه محور» به شهر، آنرا بهعنوان موجود زنده مینگرد، که ارتباطی ارگانیک با شهروندان داشته و لزوماً باید نیازهای آنها را مدنظر قرار دهد.
اولویت سوم این دوره، باید فراهمکردن آئین و «کارناوالی» ویژه هر شهر باشد، تا بتواند در مناسبتهای مختلف به نمایش درآمده و هویت متفاوت مردم آن شهر را نمایندگی کند. آئینی که قادر باشد، جاذبهای برای گردشگران فراهم کرده و از اشتهار کافی در فضای رسانهای و فرهنگی کشور برخوردار شود. کارناوالی که میتواند حول خود شادیهای جمعی شهروندان را سامان داده و ظرفیت کافی برای هویتبخشی به ساکنان آن شهر را داشته باشد.
اولویت چهارم: باید گسترش فضاهای عمومی جهت ارتباط گرم و زنده مردم با یکدیگر باشد. فضاهایی که شهروندان قادر باشند، فارغ از دغدغههای خرید و مصرف، به گفتگو با یکدیگر بنشینند. اماکنی غیرمسقف، که از جذابیت کافی برای شکلگیری دیالوگ برخوردار بوده و بتوانند پرداختن به دغدغههای عمومی درباره شهر و کیفیت شهرنشینی را نمایندگی کنند. متأسفانه «نگرش سازهمحور» به شهر، بیشتر بهدنبال تأمین نیازهای فردی شهروندان جهت گذران زندگی خصوصی و حداکثر خانوادگی شهروندان میباشد و از نیازهای عمیق ارتباطی ایشان غفلت میکند. رویکرد رایجی که با اتمیزهکردن شهروندان، پیامدهایی همچون انزواگرایی و افسردگی را برای آنها به ارمغان میآورد.
اولویت پنجم: باید سامانبخشی به حاشیه شهر از منظر نیازهای روانی – اجتماعی ساکنان این مناطق باشد. متأسفانه «نگرش سازهمحور» به حاشیه، صرفاً نیازهای شهروندان را در اموری از قبیل: امکانات سختافزاری همچون آب، برق، گاز و خیابان خلاصه کرده و از پرداختن به نیازهای واقعی ایشان همچون شادی، احساس شهروندی و همبستگی با سایرین غفلت میکند. حال آنکه پرداختن به نیازهای ارتباطی و اجتماعی حاشیهنشینان میتواند از احساس بیگانگی آنها نسبت به فرآیند شهرنشینی کاسته و ظرفیتها و استعدادهای ایشان را در راستای افزایش احساس همبستگی در شهر بهکار بگیرد.
اولویت ششم: باید تمرکز زدایی از مدیریت شهری و فراهمکردن امکان گسترش مشارکت شهروندان در عرصه تصمیمسازی باشد. کمک به شکلگیری شورایاریها در مناطق و محلات، مهمترین اقدام در این مسیر است. شورایاریها، نه تنها میتوانند ظرفیتهای مشارکتی محلات را فعال نمایند، بلکه از طریق دامنزدن به ارتباطات شبکهای قادرند تا با افزایش همبستگی میان ساکنان این مناطق از نیازها و کمبودهای برخی خانوادهها نیز مطلع شوند. لذا اجرای پروژه شورایاریها میتواند «نگرش جامعه محور» به شهر را تقویت کرده و نوعی احساس یگانگی میان شهروندان با فرآیندهای توسعه و مدیریت شهری ایجاد نماید.
آخرین و شاید مهمترین اولویت شوراهای دوره پنجم اهتمام جدی نسبت به آسیب فساد سیستمی موجود در رابطه شورا و شهرداری از طریق افزایش شفافیت در مسیر مدیریت شهری میباشد.
در همین راستا اقداماتی از قبیل: برگزاری علنی جلسات شورا، شفافکردن پرداختیهای اعضا، تقویت حضور خبرنگاران در جلسات، ارائه گزارش فصلی از اقدامات شورا به افکار عمومی، گسترش دولت الکترونیک در شهرداری و کاهش دخالتهای انسانی، اعلام داراییهای اعضا در ابتدا و انتها دوره مسئولیت، میتواند موجب افزایش اعتماد شهروندان نسبت به فرآیند مدیریت شهری و بهبود شاخص سرمایه اجتماعی در شهر شود.