محمد حسن اباذری
شرق و غرب کشور ایران همه سیم و زر است
هم شمال و هم جنـوبش پُر ز در و گـوهر است
چون خـراسان جنـوبی تاج شرق کشـور است
ساکنانش حافظ امنیت و ناموس این بوم و بر است
هـر عـدو را کـو خیـالی در سـر اسـت
مردم و دانشجوی ما دائماً در سنگر است
شهـر قـاین پـرورشگـاه بـزرگان بـوده است
قلعه کوهش، چون نگین در شرق ایران بوده است
خواجه نصرالدین طوسی این مکان مأوی گرفت
تا کتـاب نـاصری را او نـوشت
مسجد جامع که ایوانش مصفای دل است
عـارفـان و عاشقـان را محفـل است
بـوالمفـاخر فخـر دوران بـوده است
همنشین والیان و پادشاهان بوده است
زادگاه عارفان و شاعرانی چون ابوذر بوده است
در مسیر جاده ابریشم و ارکان کشور بوده است
قاینات شهر زرشک و زعفران
زعفرانش شُهره باشد درجهان
کوه و دشتش پر زسنگ معدن است
زعفـرانش داروی روح و تن است
هـرکه او را قاینـاتش مسکـن است
همنشین مردمی یا خلق و خوی احسن است
هـرچه گویم من ز اوصافش کم است
این زبان را وصف قاین الکن است